فارار، استراوس و ژیرو

فارار، استراوس و ژیرو
شیلا هتی به خاطر نوشتن درباره خودش مشهور است. داستان های اولیه او انتزاعی است، گاهی شبیه به افسانه، اما رمان موفقیت آمیز او در سال 2010 یک فرد چگونه باید باشد؟ به صراحت از زندگی او سرچشمه میگیرد: این فیلم به راهاندازی شوق داستانهای خودکار در دهه گذشته کمک کرد، و رابطه جنسی، دوستی، جاهطلبی هنری و بیریشهای را با صداقتی تلخ به تصویر میکشد. پیگیری او در سال 2018، مادر شدن، حاوی همان انگیزه خودنمایی است که به تصمیم برای داشتن یا نداشتن فرزند معطوف می شود. هر دو کتاب جزئیات جزئی را با پرسش های فلسفی مخلوط می کنند. هر دو به نثر ساده نوشته شدهاند که حتی به بخشهای کثیف آنها هوای سادهلوحانه عجیبی میدهد. در واقع، ساده لوحی برای هر دو رمان کلیدی است: این امر خودآزمایی هتی را از خود شیفتگی به ظاهر نجات می دهد.
اما خودتخیلی معصومیت خود را از دست داده است. دوازده سال پیش، نوآورانه بود. در حال حاضر، اغلب می تواند مشتق، جعلی یا خسته به نظر برسد. ستارگان آن – راشل کاسک، کارل اوو کناسگارد، بن لرنر، تائو لین – یا به سمت خود حرکت کرده اند یا در تلاش هستند. هتی هم همینطور. رمان جدید او که طبقه بندی سختی دارد، رنگ خالص، هر دو زندگی نامه و جزئیات را کنار می گذارد، اگرچه تعهدات خود را به فلسفه و روح معصومیت حفظ می کند. در تئوری، داستان آن هم سرراست و هم بزرگ است: میرا، قهرمان داستان، یک منتقد هنری مشتاق است که غم و اندوه از مرگ پدرش منحرف میشود. اما در عمل، رنگ خالص می تواند کمتر شبیه یک رمان واقعی باشد تا شبیه به یک داستان قبل از خواب برای بزرگسالان: عناصر واقعی و سورئال را در هم می آمیزد و اغلب به اسطوره آفرینش یا دیالوگ های سبک سقراطی تغییر می کند. صراحتاً، دشوار است که بگوییم نتیجه چقدر موفق است: رنگ خالص به طور همزمان عاقلانه و احمقانه، متحرک و غیرقابل درک است. همچنین بدون شک برای جدید بودن سخت کار می کند. خواندن آن طراوت بخش است، حتی زمانی که آن را راضی نمی کند، که بیش از آن چیزی است که من می توانم در مورد اکثر رمان های معمولی بگویم، که برای پاداش های کمتر تلاش می کنند.

رنگ خالص اساساً از دو رشته روایی به هم پیچیده تشکیل شده است: میرا و خلقت. در اساطیر خاص هتی، خدا یک هنرمند است و دنیای کنونی ما صرفاً یک «پیش نویس اول» است. گیاهان در سکوت بی پایان خود «مخاطب خلقت» هستند; انسان هایی که عاشق شکایت هستند، منتقد هنر هستند. که در رنگ خالصمنتقد بودن مانند خاخام یا حکیم بودن است: نقشی نادر و نزدیک به خدا، اگر درست اجرا شود. (به عنوان یک منتقد، میتوانم بگویم این خارقالعادهترین عنصر کتاب است، از جمله قطعهای طولانی که در آن میرا به برگ تبدیل میشود.) منتقدان و هنرمندان، در کیهانشناسی رمان، خلق شدهاند تا از لحاظ معنوی شبیه پرندگان باشند، با مشاهده زمین از بالا هر کس دیگری یا خرس است، وقف کسانی است که در اختیار دارند، یا ماهی هستند که متعهد به بهبود وضعیت بسیاری هستند.
تقسیم سه حیوانی Heti از نظر آزمایش انیاگرام یا مایرز-بریگز جذاب است: انتخاب حیوان شما سرگرم کننده است، اگر فقط به صورت ظاهری آشکار شود. بسیاری از اساطیر او در این دسته قرار می گیرد. فلسفی صریح او که رسانه های اجتماعی، فروپاشی آب و هوا و مشکلات و بحران های مختلف معاصر را پوشش می دهد، همینطور است. رنگ خالص اگر طرح میرا که هتی از طریق دستگاه پرنده-ماهی خرس می سازد، قدرت ماندگاری نداشت.
میرا، جای تعجب نیست که یک پرنده است – هر چه باشد، او ستاره کتابی است که در آن نقد هنری اوج انسانیت است. با این حال، او در نقش خود مهارت چندانی ندارد، و آشکارا آرزو می کند که ای کاش مثل پدرش یک خرس یا ماهی مانند دوستش، آنی بود. در واقع، پرنده بودن او مایه غم و اندوه و شکست است. او نمی تواند محبت نزولی پدرش را به درستی جبران کند. او نمی تواند آنی را که توجهاتش به طرز ماهیگیری تقسیم شده است را وادار کند که روی او متمرکز شود. انصافاً آنی، تلاش های میرا خوب نیست. او به مراتب بیشتر جذب زیبایی می شود تا آنی. لازم به ذکر است که رابطه جنسی، که به نظر می رسد او را متحیر می کند، در رمان تنها در قالب زبان استعاری ظاهر می شود، نه به عنوان یک عمل فیزیکی.

گیجی و ناراحتی میرا را بده رنگ خالص عمق آن، به ویژه پس از مرگ پدرش. بدون او، دنیای او احساس می کند “از هر تیر، هر جهت و هر حسی خالی شده است.” اندوه او او را به مسیرهای سورئال سوق می دهد و او را به نتایج فلسفی عجیبی می کشاند، با این حال، حتی در عجیب ترین حالت، قابل لمس است. در حقیقت، رنگ خالص وقتی عجیب و غریب است بهتر از زمانی که اینطور نیست کار می کند. هتی در ترغیب خوانندگان برای به اشتراک گذاشتن شگفتی غمگین و متحیر میرا بسیار خوب است.
برخی ممکن است استدلال کنند که میرا خودش یک هتی است، به این دلیل که پدر هتی در سال 2019 درگذشت. اما خواندن میرا به عنوان خالق او، یا به عنوان هر شخص واقعی، به معنای نادیده گرفتن موضوع کتاب است. رنگ خالص هدفش این است که ادراکات خوانندگان از جهان را آنگونه که می بینیم تازه کند: تبدیل آنچه که به نظر می رسد آماده و کامل است به یک پیش نویس اول «آنارشیک و ناقص». گذرگاه های ایجاد آن عمدتاً موفق به انجام این کار نمی شوند، اما گذرگاه های میرا آن موفق می شوند. اغلب، آرزو می کردم ای کاش هتی به دومی چسبیده بود. اما بدون نوآوری مصرانه اولی، آیا حاضر بودم یا می خواستم از نو به جهان نگاه کنم؟ سخت است برای گفتن.
لیلی مایر نویسنده و مترجمی است که در سینسیناتی، اوهایو زندگی می کند.