در رفتن برای لحظه ای تصور کنید که به دنیای کارمایی ارل منتقل شده اید. شاید بتوان چند تار سفید موی سفید، چینی و چروک بیشتر داشت و شاید به امید تغییر در خود ماده. اما آیا کسی تصور می کند که شما اساساً امروز مانند خودتان هستید؟ یا در آینده احساس فقر می کنید؟ طبق مطالعات روانشناسی دهه گذشته، پاسخ افراد به این سؤالات معمولاً بسیار زیاد است و نشان دهنده کنجکاوی در مورد کنجکاوی آنهاست.
فرارو از بی بی سی گزارش می دهد برخی از افراد احساس تعلق به آینده دارند که به هویت آنها بسیار نزدیک است. این افراد در برابر پلیس پاسخگوتر هستند و رفتار اخلاقی بیشتری نسبت به دیگران دارند. آنها می خواهند کارها را تسریع کنند تا در سال های آینده زندگی برایشان راحت تر شود.
اما برای بسیاری دیگر دشوار است که آینده خود را مطابق با خود فعلی خود تصور کنند. این افراد کمتر مسئول رفتار خود هستند. تقریباً گویی آنها آینده خود را به عنوان موجودی جداگانه می بینند که ارتباط چندانی با هویت امروزی آنها ندارد و در نتیجه کمتر از پیامدهای بلندمدت اقدامات خود آگاه هستند.
شما تقریباً می توانید آینده خود را به عنوان یک رابطه که نیاز به پرورش دارد در نظر بگیرید. خوشبختانه راهکارهای ساده ای برای تقویت حس همدلی و دلسوزی برای فرد در آینده وجود دارد که نتایج مثبتی از نظر سلامت، ازدواج و امنیت مالی خواهد داشت.
ریشه های فلسفی
این نظریه بعدها توسط فیلسوف انگلیسی درک پارفیت توسعه یافت و از آن دفاع کرد. کار پرفیت توجه محقق جوانی به نام هال هرشفیلد را به خود جلب کرد. هرشفلد، استاد بازاریابی، رفتار و روانشناسی در دانشگاه کالیفرنیا، لس آنجلس، می گوید: «این ایده قانع کننده ای بود. هرشفلد حدس میزند که قطع ارتباط با آینده خود میتواند بیشتر رفتار غیرمنطقی عناصری را که داریم، از جمله تمایل به عقب راندن ما به آینده را روشن کند.
هرشفلد با این حدس مجبور شد راهی برای سنجش «همدردی آینده با خودش» بیابد. او به سادگی تصاویری از دو جفت کره ترسیم کرد که هر یک نمایانگر خود و آیندهاش بود. دایرههایی با درجات مختلف پوشش ترسیم شدند و شرکتکنندگان باید تشخیص میدادند که کدام جفت دایره میتواند سطح شباهت و ارتباطی را که خودشان در 5 سال آینده احساس میکنند، به بهترین شکل توصیف کند.
هرشفلد از جفت دایره هایی ظاهر می شود که خود و آینده خود را مشخص می کنند. (منبع: هال هرشفلد، چاپ شده در مجله قضاوت و تصمیم گیری، 2)
سپس هرشلد شرکت کنندگان را با مقیاس های مالی برنامه های مختلف مقایسه کرد. در یک کارآزمایی، شرکتکنندگان برای یک سری آزمایش انتخاب شدند که بسته به تواناییشان، دیر یا زود به دنبال پاداش بزرگتری بودند. در عین حال، انتظار برای شرکتکنندگان برای اینکه احساس ارتباط بیشتری با آینده داشته باشند، با صبر و شکیبایی بیشتر پاداش بیشتری خواهد داشت.
هرشفلد بررسی می کند که آیا این تمایل به برنامه مالی مناسب واقعاً با سرعت زندگی سازگار است یا خیر. همانطور که منتظر می مانیم و متوجه می شویم که هر شرکت کننده احساس ارتباط بیشتری با آینده دارد، پول بیشتری برای آینده به دست خواهد آورد.
بازگشت به آینده
سایر آزمونها نشان میدهند که کسانی که بهدلیل استانداردهای همگنی خود، در آینده نمرات بالاتری نسبت به کسانی که برای مثال در شناسایی خود با استانداردهای اخلاقی بالاتر مشکل دارند، کمتر در این آزمونها تقلب میکنند. هرشلد معتقد است: اگر افراد رابطه بهتری با آینده خود داشته باشند، توانایی آنها در تصمیم گیری در تعیین پیامدهای آینده بیشتر و توانایی آنها در کمک به آنها برای کنترل رفتارشان بیشتر می شود.
هرشفلد در سال دوم اذعان کرد که توانایی یا ناتوانی یک فرد در تشخیص آینده خود می تواند اثرات بلندمدتی بر سلامت و رفاه داشته باشد. برندگان یک مطالعه طولانی که بیش از دو شرکت کننده را برای یک دوره ده ساله ردیابی کرد، گفتند که سطح شباهت با آینده یک فرد در ابتدای مطالعه می تواند رضایت آن فرد را در 5 سال آینده زندگی پیش بینی کند.
مهمتر از همه، این نتیجه، حتی زمانی که هرشلد سلامت شرکت کنندگان اولیه را کنترل می کرد، نیز صادق بود. این احتمالاً منجر به از بین رفتن این احتمال می شود: افرادی که احساس می کنند به آینده متصل هستند، به سادگی این آزمایش را با سطح بالاتری از رضایت در زندگی خود آغاز می کنند و غیره. برعکس، ممکن است اکثر نتایج در پایان کارآزمایی برای آن دسته از رفتارهایی که مشابه رفتارهای رفتاری و بهبود مالی هستند که باعث ایجاد آرامش در زندگی میشوند، مثبت باشد.
آینده آینده

مگان مایر، استاد کالج دارتموث در نیوهمپشایر ایالات متحده، اخیراً از شرکت کنندگان در مطالعه خود خواسته است که تداوم آینده خود را با برآوردهای مختلف در طول زمان بررسی کنند. در هر یک از این آزمایشها، شرکتکنندگان باید انسجام دو بعدی آزمایشها را که بسیار شبیه به هر یک از آزمایشهای شفیلد بودند، کنترل کنند و شباهتهای آنها را بین زمان حال و آینده تخمین بزنند. آنها بارها این کار را انجام داده اند در حالی که خود را در 3 ماه، 6 ماه، 6 ماه و یک سال آینده تصور می کنند.
“اگر آینده خود را با قدرت فرزندان خود دنبال کنید، تمایل بیشتری به مراقبت از بدن خود خواهید داشت تا مطمئن شوید که در سال های آینده از سلامتی بهتری برخوردار خواهید شد.”
طبق یافتههای هرشفلد، میر همچنین کشف کرد که ادراکات شرکتکنندگان از آینده شرکتکنندگان به سرعت از ادراک آنها از ادراک خود محو شد و حس قطع ارتباط در یک دوره شش ماهه رخ داد. اما جالب است بدانید که این تغییر همزمان با گذشت زمان صورت گرفته است. بنابراین تفاوت 9 ماهه و یک ساله وجود داشت و نمیتوانستیم حدس بزنیم که اگر زمانها را دورتر مطالعه میکردیم، همین نتیجه را میگرفتیم. میر گفت که دیدگاه آنها در مورد آینده “مبهم” و جزئیات ضعیف است.
این موضوع در نتایج اسکنهای عملکردی MRI نیز منعکس شد.در این اسکنها شواهد جالبی از این واقعیت به دست آمد که فکر کردن در سطح عصبی خود در حالی که به آینده خود فکر میکنیم واقعاً باعث میشود متفاوت فکر کنیم. همچنین از شرکت کنندگان خواسته شد که خود را در دوره های زمانی مختلف در آینده در نظر بگیرند تا متفکر ضعیفی مانند آنگلا مرکل، سیاستمدار را در نظر بگیرند.

چیزهایی که من نمی دانم
تحقیقات هرشفلد تعدادی پیشنهاد را ارائه می دهد. در یک سری آزمایش، شرکتکنندگان و شرکتکنندگان وارد یک محیط واقعیت مجازی با آواتارهای شخصیشدهای شدند که قرار بود 5 سال سن داشته باشند. همانطور که منتظر ماندند، احساس ارتباط بیشتری با آینده خود کردند و در تصمیم گیری های بعدی، مسئولیت مالی بیشتری از خود نشان دادند، به عنوان مثال، امکان خروج از استخر برای تجارت بیشتر. هنوز برنامه های بسیاری برای ویرایش عکس وجود دارد که به شما امکان می دهد چهره قدیمی خود را ببینید و این نوع فناوری را می توان به برنامه های آموزشی اضافه کرد تا مردم را در مورد چگونگی بهبود سلامت و رفاه خود بیاندیشد.
برای آزمایش این موضوع، ممکن است یک تمرین ساده تخیل را در نظر بگیرید، به عنوان مثال، برای 3 سال آینده، نامه های دلخواه خود را بنویسید و برخی از کارهایی که هنوز برای شما مهم هستند را انجام دهید و برای آنها برنامه بسازید. درست مانند صحنه های آواتار سالخوردا، این تمرین افراد ساده را تشویق می کند تا حس ارتباط بیشتری با آینده خود داشته باشند و در نتیجه خود را برای تغییر مثبت در سرعت آماده کنند.
همانطور که می توان منتظر ماند، هرشفلد تحقیقاتی را در مورد زندگی خود دنبال می کند. به عنوان مثال، وقتی با اضطراب ها و ناامیدی های فرزندآوری مواجه می شوند، سعی می کنند خود را به جای آینده خود قرار دهند و تصور می کنند که امروز می توانند به سرعت خودکشی پاسخ دهند. او می گوید: من سعی می کنم بفهمم که آیا قرار است به خودم افتخار کنم یا خیر.
ممکن است شروع یک “گفتگو” با یک موجود خیالی عجیب به نظر برسد، اما در عین حال آینده شما در ذهن شما زنده خواهد شد.ممنون از آینده نگری.
منبع: بی بی سی